10- کلمات جدید امیرعلی، سرماخوردگی و آمپول
سلام به همه + 3 روز پیش(7/15) امیرعلی رو که آب میخواست بغل کردم و داشتم از آب سردکن یخچال براش آب میریختم که دستش رو طرف یخچال دراز کرد و گفت: دُل منظورش گل بود.... + همسری چند وقته معتاد شده... معتاد تخمه شکوندن پای سریال جومونگ!! دیشبم داشتیم با هم تخمه میشکوندیم و طبق معمول واسه پسری هم پوست میگرفتیم. من خیلی مواظبم که یه موقع آجیل یا پوستش رو ورنداره بزاره تو دهنش. دیشب یهو دستش رو آورد سمت پوست تخمه ها. من دستش رو گرفتم و گفتم: نه مامان... اینا آشغالِ... تو چشام نگاه کرد و حالت سوالی به صورتش داد و گفت: آکّال؟ نمیدونین من ...